×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

حرفهای نگفته

× میخوایم بنویسم شاید بشه یه همدم پیدا کرد برای گفتن
×

آدرس وبلاگ من

puna.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/puna

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

قلب شکسته

  

قلب شب، تاريك و چشم ماه، روشن . . .

كنار پنجره ی دل، تنها نشسته ام و

از سوز سرماى تنهايى، قلم در دست هايم به رقص درآمده . . .

يك دنيا حرف است برای نوشتن ولی كو رَمق . . .

با تهديد دلم چه كنم كه نفس نفس زنان ندا می دهد ،

يا بنويس يا تحمّل كن بی قراريم را . . .

ای كـاش !!!

ای كاش می شد نوشت و مچاله كرد و دورانداخت ،

حسرت وصف ناشدنی لحظه های ازدست رفته را . . .

سهم قلمم جز سكوت چيزی نبود . . .

به اجبار خواستم شروع كنم به نوشتن ،

ولی باران چشم هايم پيش دستی كرد و

به روی گونه هايم نوشت آنچه را بايد می نوشت . . .

زيباست نه ؟؟؟

قطره هايی پر از حرف، پراز گلايه، لبريز از شكوه وعظمت لحظه های با تو بودن . . .

هيچ قلم و دستی نمی توانست به اين آراستگی ،‌ صفحات دفتر دلم را بيارايد . . .

كمی آرام شدم . . !

گويی عطش دل، تشنه ی همين چند قطره باران بود . . .

اين آرامش چند ثانيه ای را مديون توام  چشم های بارانی  !!!

صدای در می آيد . . .

كيست كه حلقه بر در مى زند صدايش آشناست . . .

آری آشنای هميشگی من است . . .

غــــم   . . .

سلام بر تو ای يار ديرينه ی من . . .

چه شده كه اين روزها دمادم به سراغ قلب بغض آلود من می آيی ؟؟؟

سينه ی كسی جز من گنجايش وسعت تو را ندارد ؟؟؟

دوستت دارم نه فقط به خاطر وفايت كه هر لحظه به پيشم می آيی ؛

بلكه به اين خاطر كه تنها يادگار لحظه های خوش گذشته امی . . .

لحظه هايی پر از شور و اشتياق ،لبريز از رنگ آبی عـشق ،

لبالب از شادی های بی ريا و انتظار برای نقش بستن غنچه لبخند بر لبان او . . .

انتخابت عاليست . . .

جايی بهتر از اينجا برايت وجود ندارد همدم من . . .

تنها نيستی نترس . . .

دو قدم آن طرف تر چيزيست كه تو را با من آشنا كرد . . .

 عــــشق . . .

در عجبم . . .

نمی دانم چرا دلی كه بزرگی تو را نيز كنار وسعت نانوشتنی عشق جا داده است ؛

اينقدر از تنگی می نالد . . .

ماجرا تكراریست . . .

باز هم همان طوفان بی انصاف . . .

طوفانی كه شبانه در كمين تنها شدنم می نشيند تا گريزان بيايد و

خرابه های دلم را به آوار بكشاند . . .

در تكاپوی يافتن پناهگاهم ولی جايی نيست ؛

اگر هم هست می گويند سهم تو نيست ، شايد سندش به نام ديگریست . . .

ناچار گوشه كناری می یابم و بر تنهايى خود سكوت می كنم . . .

كی صبح می شود ؟؟؟

 زمان در خواب است و انتظار بی پايان . . .

ديدن صبح برایم رويايی بيش نيست . . .

خورشيدی كه وجودش غربت يخ زده ام را آب می كرد ،

ديرگاهيست كه ديگر بر تاريكيم طلوع نمی كند . . .

شايد اين طوفان ها عاقبت به تصوير محو زندگيم پايان ببخشند ،

ولی در انتظار صبح می مانم ؛

امــيد زيبــاست  !!!


شنبه 18 خرداد 1392 - 8:56:08 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


قلب شکسته


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

4267 بازدید

1 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

9 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements